بود؟

چهارشنبه, ۶ بهمن ۱۴۰۰، ۱۲:۰۵ ق.ظ

روزگاران دور

ده سال پیش ،همچین روزهایی، نشسته بودم روی صندلی. پشت میزی که زیر پنجره ، رو به حیاط بود. بید مجنون را باد به بازی گرفته بود. می چرخید و می رقصید.یک نگاهم به کتاب تست جلوی رویم بود. یک نگاهم به موهای مجنونش. حول و حوش همین شب ها بود که زیر سنگینی برف و یخ کمرش شکست. بعد بید مجنون فقط پنج ماه مهمان آن خانه بودم. دیگر هیچ منظره برایم آن پنجره بزرگ و بید مجنون قدیمی اش نشد که نشد.



نوشته شده توسط ش.ع
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

روزگاران دور

چهارشنبه, ۶ بهمن ۱۴۰۰، ۱۲:۰۵ ق.ظ

ده سال پیش ،همچین روزهایی، نشسته بودم روی صندلی. پشت میزی که زیر پنجره ، رو به حیاط بود. بید مجنون را باد به بازی گرفته بود. می چرخید و می رقصید.یک نگاهم به کتاب تست جلوی رویم بود. یک نگاهم به موهای مجنونش. حول و حوش همین شب ها بود که زیر سنگینی برف و یخ کمرش شکست. بعد بید مجنون فقط پنج ماه مهمان آن خانه بودم. دیگر هیچ منظره برایم آن پنجره بزرگ و بید مجنون قدیمی اش نشد که نشد.

۰۰/۱۱/۰۶
ش.ع

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">